تصویر هدر بخش پست‌ها

وبلاگ رنگین کمانی

رمان دختر مافیا (پارت۴)

رمان دختر مافیا (پارت۴)

| Aida

راوی .

رایان رفته بود توی یک پارک نشته بود و فکر می‌کرد

 

رایان. 

لیا چی میشه حالا من اصلا بچه دوست نداشتم ولی بخاطر نازا بودن آسیه اونو به سرپرستی گرفتیم اون نمیدونه اگه آسیه شکایت کنه برای حضانت لیا چی اون وقت لیا میفهمه بچه ی ما نیس خدا من باید چیکار کنم

 

آسیه.

(اونا رسیدن خونه و دارن باهم حرف میزنن)

الان لیا چی میشه اون لیا رو به من نمیده 

پدر استه.

مگه میتونه نده 

ایهام.

من خودم حضانت رو میگیرم فقط اینکه فرزند خوندش سختش میکنه

راوی .

خونه خاندان (s) 

آریا.

این خیلی بده شکست خوردیم اون چرا لیا رو میخواد باید برم و لیا و بقیه رو فراری بدم 

راوی.

آریا رفت تو خونه و برای همه گفت چی شده و همه با هم میخواستن از حال خارج شن و فرار کنن که .

ارشام.

کجا با این عجله (ارشام آدم هاش رو فرستاد و همه رو گرفتن)

آریا.

ارشام خان از شما بعید بود شمارئیس خاندان( T) هستید ما تازه خاندان هامون باهم آشنا شدن این کارا چیه دیگه

ارشام.

آره من از همون اولم گفتم لیا رو میخوام

آریا. 

چرا بچه برادر منو میخوای

ارشام.

چون .....

تصویر پروفایل 🦋 ƧΛПΛ 🦋 سطح تجربه 🦋 ƧΛПΛ 🦋
🦋 ƧΛПΛ 🦋
2 ماه پیش
عالی بید
تصویر پروفایل Aida سطح تجربه Aida
Aida
2 ماه پیش
مرسی
ارسال نظر آزاد است اما می‌توانید برای استفاده از امکانات و کسب تجربه وارد شوید
پاسخ به
لطفا دوباره تلاش کنید
نظر ثبت شد