ویدیو انگیزشی
| Aida
سلام بچه ها بخاطر زیاد حمایت نشدن رمان خودم یک رمان دیگه که برا من نیست رو میزارم دارم میگم از یک رمان دیگه کپی کردم مثل خیلی از نویسنده ها اگه میخواین بزارمش لایک کنید
خلاصه از داستان ...
هوراد ارباب جوون قصه است که غرور و نخوت تمام وجودش رو پر کرده… بلوط دختر یکی از خدمتکاران ارباب جوان هست که بازی سرنوشت مسیر زندگی این دو نفر رو بهم پیوند میزنه البته نه از نوع یک پیوند عاشقانه تنها یک رابطه ارباب و رعیتی… و در این بین بلوط قصه ما عاشق میشه… عشقی که با گوشه ای از یک حقیقت پنهان برباد میره و تنها کسی که از این زوال سود میبره کسی نیست جز ارباب جوان… پایان خوش
حالشون بد بود ارومشون کردم؛ حالم بده کسی نیست ارومم کنه..! ️
تا وقتی جای من نیستی،بهتره فقط خفه شی! ️
#تنها_شدم ولی فهمیدم که هیشکی شبیه حرفاش نی!(:️